امیرعلی نوراله زاده امیرعلی نوراله زاده، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

امیرعلی پسر بهاری

روزهای گذشته

روزهایی که سپری کردیم سرمون گرم جشن حنابندون عمه مریم بود..تو شاد بودی و میرقصیدی.ناز می کردی برای عمه ها و نازتم خریییییدار داره جون دلم و پس فردا هم عروسی میریم. واااااای از مهربونیات بگم که میای یهو دستتو میندازی دور گردنم و منو می بوسی.اون لحظه فقط خدا رو شکر می کنم که توی بهشتی رو به ما داده. خیلی قشنگ حرف میزنی.قشنگ جمله میگی.کلمه به کلمه و به زبون شیرین خودت. " حودم حودم " گفتن هات(خودم) رو عاشقم." حوبه؟ " گفتنهات موقع خواب که دوست داری بغل من دراز بکشی و بخوابی و من هی میگم روی بالش خودت بخواب و تو ذره ذره هی میری اون طرف تر و هی میپرسی حوبه؟بعدش دوباره میای سر جای اولت بغل مامان. یه مدتیه زیاد بهونه بابا رو میگیری ...
23 ارديبهشت 1392

25 ماهگی

قربونت برم پسرم امیرعلی گلم که روز به روز برای من و بابا امیررضا شیرین تر میشی و قشنگتر صحبت میکنی.خیلی قشنگ جمله ها رو میگی.گاهی فعلها رو درست بکار میبری گاهی هم نه.به نوشابه میگی: نوباژه .به قلب میگی: قبل . عاشق پارک و بازی با بچه ها شدی برخلاف گذشته که کمتر میشد ببرمت پارک و زیاد سمت بچه ها نمیرفتی و خودت بازی میکردی.اما حالا اینقدر ذوق میکنی وقتی از پله های کوتاه و بلند سرسره بزرگ پیچی خودت میری بالا و وقتی سررررر میخوری غرق خنده میشی.الهی فدات بشم و من از اون پایین حسابی لذت میبرم . از پله ها براحتی بالا و پایین میری که این کارو از یک ماه و نیم پیش انجام میدی و من وقتی متوجه شدم که مشغول وسیله آوردن از انباری بودم و تو هم توی ...
6 ارديبهشت 1392
1